حدیث ۱۸
«پس از پیامبر دو نوع خلیفه خواهد بود.»
رَوَى أَبُو يَعْلَى [ت۳۰۷هـ] فِي «مُسْنَدِهِ»[۱]، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ زَنْجَوَيْهِ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمُغِيرَةِ عَبْدُ الْقُدُّوسِ بْنُ الْحَجَّاجِ، حَدَّثَنَا الْأَوْزَاعِيُّ، حَدَّثَنِي الزُّهْرِيُّ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ:
«سَيَكُونُ بَعْدِي خُلَفَاءُ يَعْمَلُونَ بِمَا يَعْلَمُونَ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ، وَسَيَكُونُ بَعْدِي خُلَفَاءُ يَعْمَلُونَ بِمَا لَا يَعْلَمُونَ وَيَفْعَلُونَ بِمَا لَا يُؤْمَرُونَ، فَمَنْ أَنْكَرَ عَلَيْهِمْ بَرِئَ، وَمَنْ أَمْسَكَ يَدَهُ سَلِمَ، وَلَكِنْ مَنْ رَضِيَ وَتَابَعَ».
ترجمه:
ابو یعلی [د.۳۰۷ق] در «مسند» خود روایت کرده، (به این صورت که) گفته است: ابو بکر بن زنجویه ما را حدیث کرد، (گفت:) ابو مغیرة عبد القدّوس بن حجّاج ما را حدیث کرد، (گفت:) اوزاعی ما را حدیث کرد، (گفت:) زهری من را حدیث کرد، از ابو سلمة، از ابو هریرة که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«پس از من خلفایی خواهند بود که به آنچه میدانند عمل میکنند و چیزی که به آن امر شدهاند را انجام میدهند و نیز پس از من خلفایی خواهند بود که به آنچه نمیدانند عمل میکنند و چیزی که به آن امر نشدهاند را انجام میدهند، پس هر کس به آنان اعتراض کند وظیفهاش را انجام داده و هر کس با آنان همکاری نکند سالم مانده، بر خلاف کسی که تأیید و همراهی کند».
ملاحظه
قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ بِهَذَا اللَّفْظِ، وَقَدْ رُوِيَ مِثْلُهُ عَنْ أَنَسٍ وَابْنِ عُمَرَ، وَهُوَ يَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ يَكُونُ بَعْدَ النَّبِيِّ خَلِيفَتَانِ: خَلِيفَةٌ يَعْمَلُ بِعِلْمٍ وَيَفْعَلُ بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ، فَهُوَ خَلِيفَةُ اللَّهِ؛ كَمَا قَالَ: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[۲]، وَخَلِيفَةٌ يَعْمَلُ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَفْعَلُ بِغَيْرِ أَمْرٍ مِنَ اللَّهِ، فَهُوَ خَلِيفَةُ النَّارِ؛ كَمَا قَالَ: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ﴾[۳]؛ فَيَتَمَايَزُ الْخَلِيفَتَانِ فِي الْعِلْمِ وَالْأَمْرِ، هَذَا يَعْلَمُ الدِّينَ وَيُقِيمُهُ بِأَمْرِ اللَّهِ، وَهَذَا لَا يَعْلَمُ الدِّينَ وَلَا يُقِيمُهُ بِأَمْرِ اللَّهِ، وَإِنَّمَا يَظُنُّ وَيَتَكَلَّفُ؛ فَمَنْ أَنْكَرَ عَلَيْهِ بِلِسَانِهِ بَرِئَ، وَمَنْ أَمْسَكَ يَدَهُ عَنْ إِعَانَتِهِ سَلِمَ، وَلَكِنْ مَنْ رَضِيَ بِهِ وَتَابَعَهُ كَانَ مِنَ الْهَالِكِينَ.
ترجمه:
منصور حفظه الله تعالی فرمود: این با همین لفظ حدیثی صحیح است و نظیر آن از انس و ابن عمر نیز روایت شده و بر این دلالت دارد که پس از پیامبر دو نوع خلیفه خواهد بود: خلیفهای که با علم و امری از جانب خداوند عمل میکند و او خلیفهی خداوند است؛ چنانکه فرموده است: «و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند و به آنان انجام نیکیها و بر پا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و پرستندگانی برای ما بودند» و خلیفهای که بدون علم و امری از جانب خداوند عمل میکند و او خلیفهی آتش است؛ چنانکه فرموده است: «و آنان را امامانی قرار دادیم که به سوی آتش دعوت میکنند و روز قیامت یاری نمیشوند»، پس دو خلیفه در «علم» و «امر» از هم تمایز مییابند؛ یکی نسبت به دین عالم است و به امر خداوند آن را بر پا میدارد و دیگری نسبت به دین عالم نیست و به امر خداوند آن را بر پا نمیدارد و تنها گمانی میبرد و ادّعایی میکند، پس هر کس با زبان خود او را انکار کند، وظیفهی خود را انجام داده و هر کس از اعانت او خودداری ورزد سالم مانده، ولی کسی که او را تأیید و همراهی کند از هلاکشدگان است.
شاهد ۱
وَرَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ [ت۲۹۰هـ] فِي «بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ»[۴]، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ مَنْصُورٍ؛ وَرَوَى عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ [تنحو۳۲۹هـ] فِي «تَفْسِيرِهِ»[۵]، قَالَ: حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى؛ جَمِيعًا عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: «الْأَئِمَّةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِمَامَانِ: إِمَامُ عَدْلٍ وَإِمَامُ جَوْرٍ، قَالَ اللَّهُ: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾، لَا بِأَمْرِ النَّاسِ، يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَحُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ، قَالَ: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾، يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَحُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ، وَيَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافًا لِمَا فِي كِتَابِ اللَّهِ».
ترجمه:
همچنین، محمّد بن صفّار [د.۲۹۰ق] در کتاب «بصائر الدرجات» روایت کرده، گفته است: احمد بن محمّد ما را حدیث کرد، از حسین بن سعید، از محمّد بن اسماعیل، از منصور؛ و نیز علی بن ابراهیم بن هاشم [د.حدود۳۲۹ق] در «تفسیر» خود روایت کرده، گفته است: حمید بن زیاد ما را حدیث کرد، گفت: محمّد بن حسین ما را حدیث کرد، از محمّد بن یحیى؛ هر دو از طلحة بن زید، از جعفر بن محمّد، از پدرش که فرمود: «امامان در کتاب خداوند دو دسته هستند: امامان عدل و امامان جور؛ خداوند فرموده است: <آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما رهبری میکنند>، نه به امر مردم، امر خداوند را بر امر آنان و حکم خداوند را بر حکم آنان مقدّم میدارند و فرموده است: <آنان را امامانی قرار دادیم که به سوی آتش میخوانند>، امر مردم را بر امر خداوند و حکم آنان را بر حکم خداوند مقدّم میدارند و بر طبق خواهشهای آنان و بر خلاف چیزی که در کتاب خداوند است، عمل میکنند».
ملاحظه
قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: يَعْنِي أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَيْنَ الْإِمَامَيْنِ بِأَنَّ أَحَدَهُمَا يَهْدِي بِأَمْرِهِ، وَالْآخَرَ يَهْدِي بِغَيْرِ أَمْرِهِ؛ فَكُلُّ إِمَامٍ يَهْدِي بِأَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ إِمَامُ عَدْلٍ يَجِبُ طَاعَتُهُ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَإِنْ كَرِهَهُ النَّاسُ، وَكُلُّ إِمَامٍ يَهْدِي بِغَيْرِ أَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ إِمَامُ جَوْرٍ يَحْرُمُ طَاعَتُهُ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَإِنْ رَضِيَهُ النَّاسُ، وَإِنَّمَا يَهْدِي بِأَمْرِ اللَّهِ مَنْ أَمَرَهُ اللَّهُ بِأَنْ يَهْدِيَ؛ لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَأْمُرْهُ بِذَلِكَ إِلَّا وَقَدْ رَآهُ لِذَلِكَ أَهْلًا؛ كَمَا قَالَ: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾[۶]، وَأَمَّا مَنْ تَكَلَّفَ ذَلِكَ وَلَمْ يَأْمُرْهُ اللَّهُ بِهِ فَهُوَ إِمَامُ جَوْرٍ وَإِنْ أَرَادَ عَدْلًا؛ لِأَنَّهُ دَخَلَ فِيمَا لَا يَعْنِيهِ، وَمَنَعَ أَهْلَهُ مِنَ الدُّخُولِ فِيهِ، وَكَفَى بِذَلِكَ جَوْرًا، وَلِذَلِكَ رَأَى أَهْلُ الْبَيْتِ أَنَّ عُمَرَ بْنَ عَبْدِ الْعَزِيزِ كَانَ إِمَامًا جَائِرًا وَإِنْ كَانَ مَرْضِيًّا فِي سِيرَتِهِ؛ كَمَا رُوِيَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ التَّمِيمِيِّ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْمَسْجِدِ، فَمَرَّ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ وَعَلَيْهِ نَعْلَانِ شِرَاكُهُمَا فِضَّةٌ، وَكَانَ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ، وَهُوَ شَابٌّ، فَنَظَرَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ: «يَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَطَاءٍ، تَرَى هَذَا الْمُتْرَفَ؟ إِنَّهُ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَلِيَ النَّاسَ»، قُلْتُ: هَذَا الْفَاسِقُ؟! قَالَ: «نَعَمْ، وَلَا يَلْبَثُ فِيهِمْ إِلَّا يَسِيرًا حَتَّى يَمُوتَ، فَإِذَا مَاتَ لَعَنَهُ أَهْلُ السَّمَاءِ وَاسْتَغْفَرَ لَهُ أَهْلُ الْأَرْضِ»[۷]، وَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مِمَّنْ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِدَايَةِ النَّاسِ فِي دِينِهِمْ وَدُنْيَاهُمْ، فَجَارَ فِي أَسَاسِ عَمَلِهِ، وَلَا يُقْبَلُ عَمَلٌ أَسَاسُهُ جَوْرٌ؛ كَمَنْ تَصَدَّقَ بِمَالٍ اغْتَصَبَهُ، وَ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾[۸].
ترجمه:
منصور حفظه الله تعالی فرمود: یعنی خداوند میان دو دسته از امامان این گونه فرق گذاشته است که یکی به امر او رهبری میکند و دیگری بدون امر او؛ پس هر امامی که به امر خداوند رهبری میکند، در کتاب خداوند امام عدل است که اطاعت از او واجب است، اگرچه مردم از او کراهت داشته باشند و هر امامی که بدون امر خداوند رهبری میکند، در کتاب خداوند امام جور است که اطاعت از او حرام است، اگرچه مردم از او رضایت داشته باشند و تنها کسی به امر خداوند رهبری میکند که خداوند او را به رهبری امر کرده باشد؛ چراکه خداوند کسی را به رهبری امر نکرده، مگر اینکه او را شایستهی این مقام دیده است؛ چنانکه فرموده است: «خداوند بهتر میداند که رسالتش را کجا قرار دهد» و اما کسی که عهدهدار رهبری شود در حالی که خداوند او را به آن امر نکرده، امام جور است، اگرچه قصد عدالت داشته باشد؛ زیرا به کاری درآمده که به او مربوط نمیشود و کسی که شایستهی آن است را از درآمدن به آن بازداشته و همین به عنوان جور کافی است. از این رو، اهل بیت معتقد بودند که عمر بن عبد العزیز، با اینکه سیرهی پسندیدهای داشت، امامی جائر بود؛ چنانکه از عبد الله بن عطاء تمیمی روایت شده است که گفت: همراه علی بن حسین علیه السلام در مسجد بودم، پس عمر بن عبد العزیز عبور کرد در حالی که کفشهایی با بندهایی از نقره داشت و از نیکوترین مردمان بود و هنوز جوان بود، پس علی بن حسین علیه السلام به او نگریست و سپس فرمود: «ای عبد الله بن عطاء! این خوشگذران را میبینی؟ هرآینه او نمیمیرد تا آن گاه که بر مردم ولایت یابد»، گفتم: همین فاسق؟! فرمود: «آری و دیری در میانشان نمیپاید تا اینکه میمیرد، پس هنگامی که مرد، اهل آسمان او را لعن و اهل زمین برایش استغفار میکنند» و آن از این رو بود که او از کسانی که خداوند آنان را به رهبری مردم در دین و دنیاشان امر کرده بود، نبود، پس در اساس عمل خود ستم کرد و عملی که اساسش ستم باشد، پذیرفته نمیشود؛ مانند کسی که با مال غصبی صدقه بدهد و «هرآینه خداوند تنها از پرهیزکاران میپذیرد».
شاهد ۲
وَرَوَى عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَزَّازُ [تبعد۴۰۰هـ] فِي «كِفَايَةِ الْأَثَرِ»[۹]، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَعْقُوبَ الْأَنْبَارِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُوقٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ شَبِيبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ السَّهْمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُتْبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ دَاوُدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ؛ وَرَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ [ت۴۶۰هـ] فِي «أَمَالِيهِ»[۱۰]، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحٍ الْعِجْلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْأَشْعَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ حَبِيبٍ السِّجِسْتَانِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ؛ جَمِيعًا عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: «لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ دَانَتْ بِوِلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ، وَإِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً، وَلَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ دَانَتْ بِوِلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ، وَإِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً».
ترجمه:
همچنین، علی بن محمّد خزاز [د.بعد۴۰۰ق] در کتاب «کفایة الأثر» روایت کرده، گفته است: ابو عبد الله احمد بن محمّد بن عبید الله ما را خبر داد، گفت: ابو طالب عبید الله بن احمد بن یعقوب انباری ما را حدیث کرد، گفت: احمد بن محمّد بن مسروق ما را حدیث کرد، گفت: عبد الله بن شبیب ما را حدیث کرد، گفت: محمّد بن زیاد سهمی ما را حدیث کرد، گفت: سفیان بن عتبة ما را حدیث کرد، گفت: عمران بن داود ما را حدیث کرد، گفت: محمّد بن حنفیّة ما را حدیث کرد؛ و نیز محمّد بن حسن طوسی [د.۴۶۰ق] در «امالی» خود روایت کرده، گفته است: جماعتی ما را خبر دادند، از ابو مفضّل که گفت: ابو صالح محمّد بن صالح عجلی ما را حدیث کرد، گفت: احمد بن محمّد بن عیسى اشعری ما را حدیث کرد، گفت: حسن بن محبوب ما را حدیث کرد، از هشام بن سالم، از حبیب سجستانی، از ابو جعفر محمّد بن علی باقر، از علی بن حسین، از حسین بن علی؛ هر دو از علیّ بن ابی طالب علیه السلام که فرمود: شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «هر رعیّتی که با ولایت امامی جائر که از جانب خداوند نیست دینداری کند را حتماً به سختی عذاب میکنم، اگرچه در اعمالش نیکوکار و پرهیزکار باشد و از هر رعیّتی که با ولایت امامی عادل که از جانب خداوند است دینداری کند حتماً در میگذرم، اگرچه در اعمالش ستمکار و گناهکار باشد».
ملاحظه
قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ لَهُ طُرُقٌ كَثِيرَةٌ، وَلَهُ شَاهِدٌ عِنْدَ ابْنِ أَبِي الدُّنْيَا [ت۲۸۱هـ]، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ السَّمْتِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عُثْمَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زَيْدٍ الْكَلْبِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الْأَوْزَاعِيُّ، عَنْ حَسَّانَ بْنِ عَطِيَّةَ، عَنْ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: «لَنْ تَهْلِكَ الرَّعِيَّةُ وَإِنْ كَانَتْ ظَالِمَةً مُسِيئَةً إِذَا كَانَتِ الْوُلَاةُ هَادِيَةً مَهْدِيَّةً، وَلَكِنْ تَهْلِكُ الرَّعِيَّةُ وَإِنْ كَانَتْ هَادِيَةً مَهْدِيَّةً إِذَا كَانَتِ الْوُلَاةُ ظَالِمَةً مُسِيئَةً»[۱۱]، وَذَلِكَ لِأَنَّ الرَّعِيَّةَ إِذَا انْقَادَتْ لِوِلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ فَقَدِ اتَّخَذَتْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا، فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهَا.
ترجمه:
منصور حفظه الله تعالی فرمود: این حدیثی صحیح است که طرق فراوانی دارد و همچنین، شاهدی بر آن نزد ابن ابی الدنیا [د.۲۸۱ق] وجود دارد، (چنانکه) گفته است: محمّد بن حسّان سمتی ما را حدیث کرد، گفت: ابو عثمان عبد الله بن زید کلبی ما را خبر داد، گفت: اوزاعی من را خبر داد، از حسّان بن عطیّة، از ابن عمر که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «رعیّت اگرچه ستمکار و بدکار باشند، هرگز هلاک نخواهند شد هرگاه حاکمان هدایتگر و هدایتیافته باشند، ولی رعیّت اگرچه هدایتگر و هدایتیافته باشند، هلاک خواهند شد هرگاه حاکمان ستمکار و بدکار باشند» و آن از این روست که رعیّت اگر ولایت امامی جائر که از جانب خداوند نیست را بپذیرند، جز خداوند ولیّی گرفتهاند، پس اعمالشان نابود میشود.
شاهد ۳
كَمَا رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ [ت۳۲۹هـ] فِي «الْكَافِي»[۱۲]، قَالَ: حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ -يَعْنِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ-: «لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ، وَلَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ»، قُلْتُ: لَا دِينَ لِأُولَئِكَ، وَلَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ؟! قَالَ: «نَعَمْ، لَا دِينَ لِأُولَئِكَ، وَلَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ»، ثُمَّ قَالَ: «أَلَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۱۳]، يَعْنِي مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَى نُورِ التَّوْبَةِ وَالْمَغْفِرَةِ لِوَلَايَتِهِمْ كُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ، وَقَالَ: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ﴾[۱۴]، إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا أَنَّهُمْ كَانُوا عَلَى نُورِ الْإِسْلَامِ، فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا كُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَرَجُوا بِوَلَايَتِهِمْ إِيَّاهُ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَى ظُلُمَاتِ الْكُفْرِ، فَأَوْجَبَ اللَّهُ لَهُمُ النَّارَ مَعَ الْكُفَّارِ، فَـ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۵]».
ترجمه:
چنانکه محمّد بن یعقوب کلینی [د.۳۲۹ق] در کتاب «الکافي» روایت کرده، گفته است: شماری از یارانمان من را حدیث کردند، از احمد بن محمّد بن عیسی، از ابن محبوب، از عبد العزیز عبدی، از عبد الله بن ابی یعفور که گفت: ابو عبد الله -یعنی جعفر بن محمّد صادق- فرمود: «برای کسی که با ولایت امامی جائر که از جانب خداوند نیست دینداری کند، دینی نیست و بر کسی که با ولایت امامی عادل از جانب خداوند دینداری کند، ملامتی نیست»، گفتم: برای آنان دینی نیست و بر اینان ملامتی نیست؟! فرمود: «آری، برای آنان دینی نیست و بر اینان ملامتی نیست»، سپس فرمود: «آیا سخن خداوند بلندمرتبه را نشنیدی که فرموده است: <خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آوردهاند، آنان را از تاریکی به نور خارج میکند>، یعنی از تاریکی گناهان به نور توبه و آمرزش به سبب پیرویشان از هر امام عادلی از جانب خداوند و فرموده است: <و کسانی که کافرند اولیائشان طاغوت است، آنان را از نور به تاریکی خارج میکنند>، منظورش این است که آنان در پرتو نور اسلام بودند، پس چون از هر امام جائری که از جانب خداوند نیست پیروی کردند، به سبب پیروی او از نور اسلام به تاریکی کفر خارج شدند، پس خداوند آنان را به همراه کافران مستحقّ دوزخ ساخت، پس <آنان همگنان آتشند و در آن جاودان خواهند بود>».
شاهد ۴
وَرَوَى الْكُلَيْنِيُّ [ت۳۲۹هـ] فِي «الْكَافِي»[۱۶]، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ -يَعْنِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرَ- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ﴾[۱۷]، قَالَ: «هُمْ وَاللَّهِ أَوْلِيَاءُ فُلَانٍ وَفُلَانٍ، اتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّةً دُونَ الْإِمَامِ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَامًا، فَلِذَلِكَ قَالَ: ﴿وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾[۱۸]»، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «هُمْ وَاللَّهِ -يَا جَابِرُ- أَئِمَّةُ الظُّلْمِ وَأَشْيَاعُهُمْ».
ترجمه:
همچنین، محمّد بن یعقوب کلینی [د.۳۲۹ق] در کتاب «الکافي» روایت کرده، گفته است: محمّد بن یحیی من را حدیث کرد، از احمد بن محمّد بن عیسی، از حسن بن محبوب، از عمرو بن ثابت، از جابر که گفت: از ابو جعفر -یعنی محمّد بن علی باقر- دربارهی سخن خداوند بلندمرتبه پرسیدم که میفرماید: «از مردم کسانی هستند که برای خداوند شریکانی میگیرند که آنان را مانند خداوند دوست میدارند»، فرمود: «آنان به خدا سوگند پیروان فلان و بهمان هستند، آنان را امامانی غیر از امامی گرفتهاند که خداوند برای مردم امام قرار داده است. از این رو، میفرماید: <و چون کسانی که ستم کردند عذاب را ببینند در مییابند که قدرت همهاش برای خداوند است و عذاب خداوند شدید است؛ هنگامی که پیشوایان از پیروان بیزاری بجویند و عذاب را ببینند و روابط میانشان گسسته شود و کسانی که (از آنان) پیروی کردند بگویند: ای کاش برای ما بازگشتی بود تا از آنان بیزاری بجوییم همان طور که آنان از ما بیزاری جستند! این گونه خداوند اعمالشان را به صورت حسرتآوری به آنان نشان میدهد و آنان از آتش برون نخواهند آمد>». سپس ابو جعفر علیه السلام فرمود: «آنان به خدا سوگند -ای جابر- امامان ظلم و پیروانشان هستند».
شاهد ۵
وَرَوَى الْكُلَيْنِيُّ [ت۳۲۹هـ] فِي «الْكَافِي»[۱۹]، قَالَ: حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ أَبِي وَهْبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ، قَالَ: سَأَلْتُهُ -يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۰]، فَقَالَ: «هَلْ رَأَيْتَ أَحَدًا زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِالزِّنَا وَشُرْبِ الْخَمْرِ أَوْ شَيْءٍ مِنْ هَذِهِ الْمَحَارِمِ؟» فَقُلْتُ: لَا، قَالَ: «فَمَا هَذِهِ الْفَاحِشَةُ الَّتِي يَدَّعُونَ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَهُمْ بِهَا؟» قُلْتُ: اللَّهُ أَعْلَمُ وَوَلِيُّهُ، قَالَ: «إِنَّ هَذَا فِي أَئِمَّةِ الْجَوْرِ، ادَّعَوْا أَنَّ اللَّهَ أَمَرَهُمْ بِالْإِئْتِمَامِ بِقَوْمٍ لَمْ يَأْمُرْهُمُ اللَّهُ بِالْإِئْتِمَامِ بِهِمْ، فَرَدَّ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ، فَأَخْبَرَ أَنَّهُمْ قَدْ قَالُوا عَلَيْهِ الْكَذِبَ، وَسَمَّى ذَلِكَ مِنْهُمْ فَاحِشَةً».
ترجمه:
همچنین، محمّد بن یعقوب کلینی [د.۳۲۹ق] در کتاب «الکافي» روایت کرده، گفته است: شماری از یارانمان من را حدیث کردند، از احمد بن محمّد، از حسین بن سعید، از ابو وهب، از محمّد بن منصور که گفت: از او -یعنی موسی بن جعفر- دربارهی سخن خداوند بلندمرتبه پرسیدم که میفرماید: «و چون کار زشتی انجام میدهند میگویند که پدرانمان را بر آن یافتهایم و خداوند ما را به آن امر کرده است، بگو بیگمان خداوند به کار زشت امر نمیکند، آیا بر خداوند چیزی میبندید که به آن علمی ندارید؟!» پس فرمود: «آیا کسی را مییابی که گمان کند خداوند به زنا و شرب خمر یا کارهای حرامی از این دست امر کرده باشد؟» گفتم: نه، فرمود: «پس این کدام کار زشت است که ادّعا میکنند خداوند آنان را به آن امر کرده است؟» گفتم: خداوند و ولیّش داناترند، فرمود: «این در رابطه با امامان جور است؛ ادّعا کردند که خداوند آنان را به اطاعت از گروهی امر کرده که خداوند آنان را به اطاعت از آنان امر نکرده است، پس خداوند ادّعایشان را رد میکند و خبر میدهد که آنان بر او دروغ بستهاند و کارشان را کاری زشت مینامد».
شاهد ۶
وَرَوَى عَلِيُّ بْنُ بَابَوَيْهِ [ت۳۲۹هـ] فِي «الْإِمَامَةِ وَالتَّبْصِرَةِ»[۲۱]، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: «مَنْ أَشْرَكَ مَعَ إِمَامٍ إِمَامَتُهُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَنْ لَيْسَتْ إِمَامَتُهُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ كَانَ مُشْرِكًا بِاللَّهِ».
ترجمه:
همچنین، علی بن بابویه [د.۳۲۹ق] در کتاب «الإمامة والتبصرة»، از محمّد بن یحیی، از محمّد بن حسین بن ابی الخطاب، از محمّد بن سنان، از طلحة بن زید، از جعفر، از پدرش روایت کرده است که فرمود: «هر کس با امامی که امامتش از نزد خداوند است امامی را شریک سازد که امامتش از نزد خداوند نیست، نسبت به خداوند مشرک شده است».