۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ يَقُولُ: سِتَّةٌ فِي الْبَيْتِ يَجْمَعْنَ الشَّيَاطِينَ كَمَا يَجْمَعُ الرِّجْسُ الذِّبَّانَ: الْخَمْرُ وَالتِّمْثَالُ وَالصُّورَةُ وَالْكَلْبُ وَالشَّطْرَنْجُ وَآلَةُ الْغِنَاءِ.

ترجمه‌ی گفتار:

محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور هاشمی خراسانی می‌فرماید: شش چیز در خانه، شیاطین را جمع می‌کنند همان طور که آلودگی مگس‌ها را جمع می‌کند: شراب، مجسّمه، نگاره، سگ، شطرنج و ابزار غناء.

۲ . أَخْبَرَنَا صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّبْزَوَارِيُّ، قَالَ: دَخَلَ الْمَنْصُورُ بَيْتًا فَرَأَى فِيهِ تَمَاثِيلَ مَنْصُوبَةً، فَتَغَيَّرَ وَجْهُهُ وَقَالَ لِأَهْلِ الْبَيْتِ: ﴿مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ[۱]؟! قَالُوا: إِنَّمَا نَصَبْنَاهَا لِلزِّينَةِ! قَالَ: لَا تَخْلُقُونَهَا إِلَّا كَمَا يَخْلُقُهَا الْمُشْرِكُونَ وَلَا تَنْصُبُونَهَا إِلَّا كَمَا يَنْصُبُهَا الْمُشْرِكُونَ!

ترجمه‌ی گفتار:

صالح بن محمّد سبزواری ما را خبر داد، گفت: منصور به خانه‌ای درآمد، پس در آن تمثال‌هایی نصب شده دید، پس رویش دگرگون شد و به اهل خانه فرمود: «چیست این تمثال‌هایی که شما ملازم آن‌ها هستید؟!»، گفتند: آن‌ها را تنها برای زینت نصب کرده‌ایم! فرمود: آن‌ها را نمی‌سازید مگر چنانکه مشرکان می‌سازند و آن‌ها را نصب نمی‌کنید مگر چنانکه مشرکان نصب می‌کنند!

۳ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: مَرَّ الْمَنْصُورُ عَلَى تِمْثَالٍ لِبَعْضِ أَئِمَّةِ الْجَوْرِ قَدْ نُصِبَ فِي شَارِعٍ، فَمَسَّهُ بِيَدِهِ لِيَدُلَّنَا عَلَيْهِ، وَقَالَ: مَنْ مَثَّلَ تِمْثَالًا مِثْلَ هَذَا فَقَدْ أَشْرَكَ، ثُمَّ دَخَلَ مَسْجِدًا لِيُصَلِّيَ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَدْخُلَ فِي الصَّلَاةِ ذَكَرَ شَيْئًا، فَانْصَرَفَ حَتَّى غَسَلَ يَدَهُ، ثُمَّ جَاءَ، فَقَالَ: إِنِّي ذَكَرْتُ أَنِّي مَسَسْتُ رِجْسًا مِنَ الْأَوْثَانِ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَغْسِلَ يَدِي، ثُمَّ دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ، فَلَمَّا فَرِغَ مِنْهَا أَقْبَلَ عَلَيْنَا، وَقَالَ: إِنَّ الْمُسْتَوْرِدَ الْعِجْلِيَّ تَنَصَّرَ بَعْدَ إِسْلَامِهِ، فَبَعَثُوا بِهِ إِلَى عَلِيٍّ، فَاسْتَتَابَهُ وَهُوَ يُرِيدُ الصَّلَاةَ، فَأَبَى عَلَيْهِ، فَقَالَ عَلِيٌّ: إِنِّي أَسْتَعِينُ بِاللَّهِ عَلَيْكَ، فَقَالَ الْمُسْتَوْرِدُ: وَأَنَا أَسْتَعِينُ الْمَسِيحَ عَلَيْكَ! فَأَهْوَى عَلِيٌّ بِيَدِهِ إِلَى عُنُقِهِ، فَإِذَا هُوَ بِصَلِيبٍ، فَقَطَعَهَا، فَلَمَّا دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ قَدَّمَ رَجُلًا وَذَهَبَ، ثُمَّ أَخْبَرَ النَّاسَ أَنَّهُ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ لِحَدَثٍ أَحْدَثَهُ، لَكِنَّهُ مَسَّ هَذِهِ الْأَنْجَاسَ، فَأَحَبَّ أَنْ يُحْدِثَ مِنْهَا وُضُوءًا، قُلْنَا: وَمَا فَعَلَ بِالْمُسْتَوْرِدِ؟ قَالَ: قَتَلَهُ، فَطَلَبَتِ النَّصَارَى جِيفَتَهُ بِثَلَاثِينَ أَلْفًا، فَأَبَى عَلِيٌّ وَأَحْرَقَهَا.

ترجمه‌ی گفتار:

عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: منصور بر مجسّمه‌ی یکی از امامان جور که در خیابانی نصب شده بود گذشت، پس آن را با دستش لمس کرد تا به ما نشانش دهد و فرمود: هر کس مجسّمه‌ای مانند این بسازد مشرک شده است، سپس به مسجدی درآمد تا نماز گزارد، پس چون خواست وارد نماز شود چیزی را به یاد آورد، پس برگشت تا اینکه دستش را شست، سپس بازآمد پس فرمود: من به یاد آوردم که نجاستی از بت‌ها را لمس کردم، پس خواستم که دستم را بشویم، سپس به نماز وارد شد، پس چون از آن فراغت یافت به ما روی کرد و فرمود: مستورد عجلی پس از اسلامش مسیحی شد، پس او را به نزد علی فرستادند، پس در حالی که راهی نماز بود از او خواست که توبه کند، ولی سر باز زد، پس علی فرمود: من از خداوند بر ضدّ تو یاری می‌خواهم، پس مستورد گفت: من از مسیح بر ضدّ تو یاری می‌خواهم! پس علی دستش را به گردن او برد، پس صلیبی را یافت، پس آن را پاره کرد، پس چون به نماز درآمد مردی را پیش کرد و خود رفت، سپس مردم را خبر داد که این کار را به خاطر حدثی که از او سر زده باشد انجام نداد، بلکه این نجاست‌ها را لمس کرد، پس خواست که وضوی خود را از آن‌ها تازه کند، گفتیم: با مستورد چه کرد؟ فرمود: او را کشت، پس مسیحیان جسد او را به سی هزار (سکّه) مطالبه کردند، ولی علی سر باز زد و آن را سوزاند.

۴ . أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ عُبَيْدٍ الْخُجَنْدِيُّ، قَالَ: دَخَلَ الْمَنْصُورُ دُكَّانَ رَجُلٍ فِي السُّوقِ فَرَأَى فِيهِ صُورَةَ قَائِدِهِمْ قَدْ نُصِبَتْ عَلَى جِدَارٍ، فَقَالَ: هَذَا رِجْسٌ هَذَا مِنَ الْأَنْصَابِ! قَالَ الرَّجُلُ: إِنَّا لَا نَعْبُدُهُ وَلَكِنَّا نُطِيعُهُ! فَقَالَ الْمَنْصُورُ: وَهَلِ الْعِبَادَةُ إِلَّا الطَّاعَةُ؟! ثُمَّ قَالَ: كُلُّ مَا نُصِبَ مِنْ صُورَةِ إِنْسَانٍ أَوْ تِمْثَالِهِ فَهُوَ مِنَ الْأَنْصَابِ، عُبِدَ أَمْ لَمْ يُعْبَدْ.

ترجمه‌ی گفتار:

هاشم بن عُبید خُجندی ما را خبر داد، گفت: منصور به دکّان مردی در بازار داخل شد، پس در آن تصویر رهبرشان را دید که بر روی دیواری نصب شده است، پس فرمود: این نجس است این از بت‌هاست! مرد گفت: ما او را عبادت نمی‌کنیم، بلکه اطاعت می‌کنیم! پس منصور فرمود: و آیا عبادت جز اطاعت است؟! سپس فرمود: هر چیزی از تصویر انسان یا مجسّمه‌ی او که نصب شود، آن از بت‌هاست، عبادت شود یا عبادت نشود.

۵ . أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ الطِّهْرَانِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ الْأَنْصَابِ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲]، فَقَالَ: كُلُّ مَا نُصِبَ لِلنَّاسِ مِنْ صُورَةٍ أَوْ تِمْثَالٍ فَهُوَ مِنَ الْأَنْصَابِ سَوَاءٌ عُبِدَ أَمْ لَمْ يُعْبَدْ، قُلْتُ: وَمَا نَصْبُهُ؟ قَالَ: وَضْعُهُ عَلَى طَرِيقٍ أَوْ بَابٍ أَوْ جِدَارٍ أَوْ حِجَابٍ أَوْ مِنْضَدَةٍ.

ترجمه‌ی گفتار:

حسن بن قاسم طهرانی ما را خبر داد، گفت: از منصور درباره‌ی أنصاب در سخن خداوند بلندمرتبه پرسیدم که می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید! جز این نیست که شراب و قمار و أنصاب و تیرهای بخت‌آزمایی نجاستی از کارهای شیطان هستند، پس از آن‌ها دوری کنید باشد که رستگار شوید»، پس فرمود: هر چیزی از تصویر یا مجسّمه که برای مردم نصب شود، آن از أنصاب است، خواه پرستش شود و خواه پرستش نشود، گفتم: (مقصود از) نصب آن چیست؟ فرمود: قرار دادن آن بر راه یا در یا دیوار یا پرده یا میزی.

۶ . أَخْبَرَنَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْجُوزَجَانِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ التَّصْوِيرِ، فَقَالَ: لَا يَعْمَلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ، قُلْتُ: لِمَاذَا؟ قَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُصَوِّرُ فَكَرِهَ أَنْ يَتَشَبَّهُوا بِهِ فِي ذَلِكَ لِتَكَبُّرِهِ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ! قُلْتُ: أَمَا كَانَ لِسُلَيْمَانَ شَيَاطِينُ يَعْمَلُونَ لَهُ تَمَاثِيلَ؟! قَالَ: إِنَّمَا كَانُوا يَعْمَلُونَهَا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ لَمْ يَعْمَلْهَا بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَدْ عَارَضَ اللَّهَ فِي خَلْقِهِ وَمَنْ عَارَضَ اللَّهَ فِي خَلْقِهِ يُعَارِضُهُ اللَّهُ فِي خَلْقِهِ فَيَقُولُ لَهُ: أَحْيِ مَا خَلَقْتَ كَمَا أَحْيَيْتُ مَا خَلَقْتُ! ﴿فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۳].

ترجمه‌ی گفتار:

عیسی بن عبد الحمید جوزجانی ما را خبر داد، گفت: از منصور درباره‌ی صورتگری پرسیدم، پس فرمود: جز خطاکاران آن را انجام نمی‌دهند، گفتم: برای چه؟ فرمود: برای اینکه خداوند صورتگر است، پس کراهت دارد از اینکه در آن به او تشبّه جویند به خاطر تکبّرش، هرآینه او عزّتمندی جبّار است! گفتم: آیا برای سلیمان شیاطینی نبود که برای او مجسّمه‌هایی می‌ساختند؟! فرمود: جز این نیست که با اذن خداوند آن‌ها را می‌ساختند و هر کس با اذن خداوند آن‌ها را نسازد، با خداوند در آفرینشش معارضه کرده است و هر کس با خداوند در آفرینشش معارضه کند، خداوند با او در آفرینشش معارضه می‌کند، پس به او می‌فرماید: چیزی که آفریدی را زنده کن، همان طور که من چیزی که آفریدم را زنده کردم! «پس مبهوت گردد کسی که کافر شد و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند».

۷ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الْمَنْصُورِ، فَقَالَ لِي: إِقْرَأْ، قُلْتُ: وَمَا أَقْرَأُ؟ قَالَ: إِقْرَأْ مِنْ سُورَةِ الْمَائِدَةِ، فَقَرَأْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ[۴] حَتَّى إِذَا بَلَغْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى لِعِيسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ: ﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي[۵]، فَقَالَ: أَعِدْ، فَأَعَدْتُ، فَقَالَ: مَا كَانَ لَهُ أَنْ يَخْلُقَ كَهَيْئَةِ الْحَيِّ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، وَهَلْ يَفْهَمُ مِثْلَ هَذَا إِلَّا أَنْتَ؟! قَالَ: ﴿إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۶] ثُمَّ قَالَ: إِمْضِ، فَمَضَيْتُ.

ترجمه‌ی گفتار:

احمد بن عبد الرّحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: نزد منصور بودم، پس به من فرمود: قرائت کن، گفتم: چه چیزی قرائت کنم؟ فرمود: از سوره‌ی مائده قرائت کن، پس سخن خداوند بلندمرتبه را قرائت کردم که می‌فرماید: «روزی که خداوند پیامبران را گرد می‌آورد، پس می‌فرماید: چه پاسخ داده شدید؟»، تا آنکه به سخن خداوند بلندمرتبه خطاب به عیسی علیه السلام رسیدم که می‌فرماید: «و هنگامی که از گل مانند صورت پرنده را می‌ساختی با اذن من»، پس فرمود: تکرار کن، پس تکرار کردم، پس فرمود: او را نمی‌رسید که مانند صورت جاندار را بسازد مگر با اذن خداوند! گفتم: فدایت شوم، آیا مانند این را کسی جز تو می‌فهمد؟! فرمود: «فضل به دست خداوند است آن را به هر کس که بخواهد می‌دهد و خداوند گشاینده‌ای داناست»، سپس فرمود: ادامه بده، پس ادامه دادم.

۸ . أَخْبَرَنَا حَمْزَةُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَنْهَى عَنِ التَّصْوِيرِ وَالنِّحَاتَةِ، فَقُلْتُ لَهُ: أَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي جِنِّ سُلَيْمَانَ: ﴿يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ[۷]؟! فَقَالَ: إِقْرَأْ مَا قَالَ قَبْلَ هَذَا! فَقَرَأْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ[۸]، فَقَالَ: مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ لَهُ إِلَّا بِإِذْنِ رَبِّهِ!

ترجمه‌ی گفتار:

حمزة بن جعفر قمی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور از تصویرگری و مجسّمه‌سازی نهی می‌کند، پس به او گفتم: آیا خداوند بلندمرتبه درباره‌ی جنّیان سلیمان نفرموده است: «برای او هر چه می‌خواست می‌ساختند از محراب‌ها و تمثال‌ها»؟! پس فرمود: چیزی که قبل از این فرموده است را بخوان، پس سخن او را خواندم که فرموده است: «و از جنّیان کسانی بودند که در برابرش با اذن پروردگارش می‌ساختند و هر کس از آن‌ها از امر ما سر می‌پیچید او را از عذاب سوزان می‌چشاندیم»، پس فرمود: برای او نمی‌ساختند مگر با اذن پروردگارش!

شرح گفتار:

برای خواندن شرح این حکمت‌های نورانی، به پرسش و پاسخ ۳۲۳ مراجعه کنید.

↑[۱] . الأنبیاء/ ۵۲
↑[۲] . المائدة/ ۹۰
↑[۳] . البقرة/ ۲۵۸
↑[۴] . المائدة/ ۱۰۹
↑[۵] . المائدة/ ۱۱۰
↑[۶] . آل عمران/ ۷۳
↑[۷] . سبأ/ ۱۳
↑[۸] . سبأ/ ۱۲