حضرت منصور هاشمی خراسانی در وصف مرام خویش خطاب به گروهی از اصحابش فرمود:

من با دادگری همزادم و تا بوده‌ام با کتاب و سنّت بوده‌ام؛ نه پیش افتاده‌ام و نه وامانده‌ام و نه تردید کرده‌ام. هان! به خدا سوگند که اگر همه‌ی مردمان از من ببُرند تا جایی که در زیر این خنگ گردون احدی با من نماند، هرآینه تردید ندارم که من یکی بر هدایتم و آن‌ها همه در ضلالت‌اند. آشنا باشید! من از مردمی هستم که سرزنش بداندیشی آن‌ها را از راه خدا باز ندارد و از ملامت ملامت‌گری نمی‌هراسند؛ گفتارشان گفتار راستان و کردارشان کردار درستان است؛ آنان که تا هستند رهنمای گمگشتگانند و در زنده کردن کتاب خداوند و سنّت پیامبرش می‌کوشند؛ نه تکبّر می‌ورزند و نه برتری می‌جویند؛ نه زیادت می‌خواهند و نه به خیانت می‌پردازند؛ نه حق را وا می‌گذارند و نه به باطل می‌گرایند؛ آنان که هیچ‌گاه خاطر به پلیدی نمی‌آلایند؛ نه چرب‌زبانیِ چاپلوس آنان را می‌فریبد و نه بریدن مردم آنان را می‌ترساند؛ دل‌هاشان پیوسته در محلّ اعلی به پرواز است و لب‌هاشان همواره به قول أحسن باز. هان! برای چیزی که در گرو لحظه‌هاست، شتاب نکنید؛ چراکه جوجه تا پر در نیاورده است نمی‌پرّد و صاعقه تا برق نزده است نمی‌غرّد.

شرح گفتار:

مراد آن جناب از این گفتار فصیح و بلیغ که میراث آل ابراهیم و خصیصه‌ی هاشمیان است، آن است که با باطل سازش نمی‌کند و از افشا و توبیخ آن دست بر نمی‌دارد، هر چند این کارش باعث شود که همه‌ی مردم از اطراف او پراکنده شوند و او را دشمن بگیرند؛ چراکه او بر خلاف دیگران، به دنبال جمع کردن مردم به گرد خود با هر شیوه‌ی ممکن نیست، بلکه به دنبال جمع کردن مردم به گرد مهدی با شیوه‌ای مناسب و شایسته‌ی اوست و از این رو، به دروغ و تملّق و مداهنه آلوده نمی‌شود و به کسی باج نمی‌دهد و از کسی رشوه نمی‌ستاند و مقصود آن جناب از «خنگ گردون» آسمان است که شب و روز آن را فرا می‌گیرد؛ زیرا «خنگ» چیزی است که در آن سیاه و سپید باشد و «گردون» شمردن آسمان، به اعتبار گردش خورشید و ماه و ستارگان در آن است و مقصود آن جناب از این سخن بدیع که فرمود: «هان! برای چیزی که در گرو لحظه‌هاست، شتاب نکنید؛ چراکه جوجه تا پر در نیاورده است نمی‌پرّد و صاعقه تا برق نزده است نمی‌غرّد»، آن است که هر چند او اهل سازش با باطل نیست، ولی نمی‌تواند پیش از فراهم شدن امکانات و مقدّمات لازم، بر ضدّ آن قیام نماید و از این رو، توقّع عجولانه‌ی مردم از او برای قیام درست نیست، بلکه باید صبر کنند و یاری رسانند تا زمینه‌ی این کار فراهم شود و آن جناب هنگامی این سخن را فرمود که شنید برخی جاهلان او را به خاطر عدم قیام، به شک و ترس و سازش و چیزهایی از این دست متّهم می‌کنند که او از آن‌ها مبرّا است.