أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: أَيَكُونُ الْجِنُّ مِنْ جُنُودِ الْمَهْدِيِّ؟ قَالَ: وَمَا عَسَى أَنْ يَكُونُوا؟! وَاللَّهِ إِنِّي لَدَعَوْتُ فَرِيقًا مِنْهُمْ إِلَى نُصْرَتِهِ وَأَنَا بِبَلْخَ فَجَاءَنِي رَئِيسُهُمْ بِهَدِيَّةٍ لَا أَدْرِي مَا هِيَ فَقَالَ: سَيِّدِي! إِنَّا نَخَافُ! فَأَعْفَيْتُهُمْ.

ترجمه‌ی گفتار:

احمد بن عبد الرّحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: به منصور گفتم: آیا جنّیان از سپاهیان مهدی هستند؟ فرمود: و چه چیزی می‌توانند باشند؟! به خدا سوگند من گروهی از آنان را به یاری او فرا خواندم در حالی که در بلخ بودم، پس رئیس‌شان به نزد من آمد با هدیه‌ای که نمی‌دانم چه بود، پس گفت: ای سیّد من! ما می‌ترسیم! پس معافشان کردم.

شرح گفتار:

برای خواندن شرحی بر این گفتار شگفت، به پرسش و پاسخ ۲۲۹ مراجعه کنید.