۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ اللُّقْطَةِ، فَقَالَ: هِيَ فِتْنَةٌ فَاتَّقِ اللَّهَ وَلَا تَحْسَبْهَا غَنِيمَةً وَاصْنَعْ بِهَا كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُصْنَعَ بِمَالِكَ إِذَا تَفْقِدُهُ، قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ بِهَا؟ قَالَ: عَرِّفْهَا سَنَةً ثُمَّ تَصَدَّقْ بِهَا فَإِنْ جَاءَ صَاحِبُهَا فَاغْرِمْهَا لَهُ إِلَّا أَنْ يَرْضِيَ بِالصَّدَقَةِ وَلَا أُحِبُّ لَكَ أَنْ تَأْكُلَهَا إِلَّا أَنْ تَكُونَ مُحْتَاجًا إِلَيْهَا وَلَا يَأْخُذُ لُقْطَةَ الْحَرَمِ إِلَّا مُنْشِدٌ أَوْ مُفْسِدٌ.
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی مال پیدا شده پرسیدم، پس فرمود: آن فتنه است، پس از خداوند پروا کن و آن را غنیمت نپندار و با آن کاری انجام بده که دوست میداری با مال خودت هرگاه آن را گم میکنی انجام شود، گفتم: با آن چه کار انجام دهم؟ فرمود: آن را یک سال اعلان کن، سپس صدقه بده، پس اگر صاحبش آمد، تاوانش را به او بپرداز، مگر اینکه به صدقه راضی شود و برای تو نمیپسندم که آن را بخوری مگر اینکه به آن نیازمند باشی و گم شدهی حرم را بر نمیدارد مگر اعلان کننده یا افساد کننده.
۲ . أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ الطِّهْرَانِيُّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: وَجَدْتُ بِالْمُنْتَزَهِ سَلَّةً مِنَ الْفَاكِهَةِ فَسَأَلْتُ النَّاسَ عَنْ صَاحِبِهَا فَلَمْ يَعْرِفُوهُ فَأَطْعَمْتُهَا أَهْلَ بَيْتِي، قَالَ: مَا مَنَعَكَ أَنْ تُطْعِمَهَا الْمَسَاكِينَ فَيُطْعِمَكَ اللَّهُ بِهَا سَلَّةً مِنْ فَاكِهَةِ الْجَنَّةِ؟!
ترجمهی گفتار:
حسن بن قاسم طهرانی ما را خبر داد، گفت: به منصور گفتم: در گردشگاه یک سبد میوه پیدا کردم، پس از مردم دربارهی صاحبش پرسیدم، ولی او را نشناختند، پس آن را به خانوادهام خوراندم، فرمود: چه چیزی تو را بازداشت از اینکه آن را به نیازمندان بخورانی تا خداوند در ازایش به تو یک سبد از میوههای بهشت بخوراند؟!
شرح گفتار:
برای خواندن شرح این گفتارهای نورانی، به پرسش و پاسخ ۳۳۲ مراجعه کنید.