بر اهل اطّلاع پوشیده نیست که حاکمان جمهوری اسلامی ایران، از بدو رسیدن به قدرت تا کنون همواره با روشی استبدادی و تنگنظرانه با مخالفان و منتقدان خویش برخورد کردهاند و هرگز ظرفیّت و سعهی صدر کافی برای تعامل با آنان یا حدّاقل تحمّل آنان را از خود نشان ندادهاند؛ همچنانکه آشکار است این حاکمان ظالم و بیتقوا برای متوقّف کردن و ساقط نمودن مخالفان خویش -بر خلاف آنچه تظاهر میکنند- به مبانی شرعی و اصول اخلاقی پایبند نیستند و اگر پای منافع سیاسی و حفظ حکومتشان در میان باشد و احیاناً از جایی احساس خطر کنند، به راحتی حریم شرع و اخلاق، بلکه شرافت و انسانیّت را زیر پا میگذارند و با سوء استفاده از گزارههای دینی و توجیهات فریبکارانه، هر امر نامشروعی را مباح میشمارند و هر ظلم و جنایتی را توجیه میکنند؛ آن هم با این منطق ماکیاولیستی که «حفظ نظام از اوجب واجبات است»!
اینان بلا فاصله پس از رسیدن به قدرت، هیجانزده از این تجربهی جدید و پریشان از هجمهها و امواج انتقادات و مخالفتها، با قساوت و بیپروایی هولناکی، قتل و غارت مخالفان و قلع و قمع منتقدان را در دستور کار قرار دارند و حتّی به شخصیتهای علمی و رجال دینی مانند علما و فقهای مخالف نظام هم رحم نکردند و با انواع سمپاشیها، دروغپردازیها و شایعهسازیها در مورد آنان، اسباب بدنامی آنان و سپس حصر و زجر و تبعیدشان را فراهم نمودند؛ تا جایی که همهی رقبای فکری و مخالفان سیاسی خویش در داخل و خارج از کشور را یکی پس از دیگری از حیّز انتفاع ساقط کردند؛ یکی را به اسرائیل و دیگری را به انگلیس چسباندند، یکی را فاسد الاخلاق و دیگری را توطئهگر و همدست گروهکهای ترویستی نامیدند! از همان زمان بود که این شیوهی کثیف و ناجوانمردانه، به رویّهی دائمی و رویکرد ثابت در جمهوری اسلامی تبدیل شد و میبینیم که امروز نیز با همان شدّت و حدّت در حال انجام و پیگیری است. هر چند انصاف آن است که پس از گذشت ۴ دهه ترور شخصیت و لجنمال کردن مخالفان و منتقدان، آن هم با روشی ناشیانه، نخنما و کلیشهای، دیگر به قول معروف شور مسأله درآمده و حنای این آقایان نزد مردم رنگی ندارد. امروز همهی عقلا و آگاهان معترفند که رسانههای فاسد و بیاخلاق جمهوری اسلامی ایران دیگر اعتباری ندارند و هوچیگری بنگاههای سخنپراکنی وابسته به نظام، قابل اعتنا نیست؛ چراکه واضح است این رسانهها، هیچ گونه استقلال و آزادی عملی ندارند و گام به گام سیاستهای ظالمانه و فتنهانگیزانهی اربابان خود را پیش میبرند و خصوصاً در ارتباط با مخالفان و منتقدان، کاری جز سناریوسازی و افتراپردازی بلد نیستند.
نمونهی آشکار این شرارت سازمانیافته و شناختهشده، هجمهی تبلیغاتی آنها بر ضدّ حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی -این عالم مظلوم و فرزانه- است که بدون هیچ چشمداشت، ادّعا و حاشیهای با شفّافترین، اصیلترین و معقولترین معارف، مردم را با عقاید و احکام حقیقی اسلام آشنا میکند و به سوی امام مهدی علیه السلام فرا میخواند؛ چراکه حدود سه سال پیش، پس از ظهور غافلگیر کنندهی نهضت اصلاحی «بازگشت به اسلام» به رهبری این عالم آزاده، همین بوقهای رسانهای فاسد و مزدور بدون فوت وقت و پیش از آنکه پیام محوری و مبانی و اهداف گفتمان علامه را بفهمند، با اشارهی نهادهای اطّلاعاتی، فعّالیت تخریبی و موذیانهی خود را به منظور تشویه چهرهی این عالم بزرگوار و رماندن مردم از گرد ایشان شروع کردند و به صورت بیهدف و دیوانهوار -مانند فرد مسلّحی که از ترس به هر طرف شلیک میکند- هر اهانت و تهمت گزافی که به ذهن بیمارشان رسید را علیه این عالم پاک و دلسوز مطرح نمودند؛ از ارتباط با بیگانگان و خوردن از «دیگ سفارت انگلیس» گرفته تا وابستگی به آمریکا و اسرائیل و انواع مهملات و لاطائلات دیگر!
اما این جنود شیطان و ایادی سرسپردهی طاغوت غافل بودند که مکر پلید و اتّهامزنیهای واهی و بیپایهی آنان بر ضدّ این عالم وارسته، در منظر و محضر خدای قادر متعال است و تبعاً بیپاسخ نمیماند و دیر یا زود به خودشان باز میگردد! اینها فراموش کردند یا شاید اصلاً ایمان نداشتند که خداوند، شاهد این شیطنت و شرارت آنهاست و قدرت دارد که به زودی گردونه را بگرداند و معادله را تغییر دهد و از آنها انتقام بگیرد و تشت رسواییشان را از بام بیندازد!
اکنون این اتفاقی است که افتاده است؛ زیرا این روزها به وضوح شاهد آن هستیم که هر روز اتّهامی جدید علیه یکی از مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود و اسناد و مدارکی جدید بر ضدّ نزدیکان و وابستگان آنها منتشر میگردد! دیگر کار به جایی رسیده است که سران ارشد نظام و رؤسای دو قوّهی عریض و طویل قضائیه و مقنّنه و نزدیکان و وابستگان آنها به صورت جدّی در معرض بزرگترین اتّهامات یعنی خیانت به کشور، جاسوسی برای «انگلیس» و تابعیت کشورهای غربی قرار گرفتهاند؛ اتّهاماتی که زمانی نه چندان دور با هدایت مسؤولان قضایی و امنیتی، علیه کسانی مانند علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی مطرح میشد، اما امروز خداوند کسی را بر اینان مسلّط کرده است که از آنها انتقام بگیرد و مفاسد و رذائلشان را جار بزند و با ارائهی اسناد و شواهد تأمّلبرانگیز، همهی اتّهامات را به خودشان برگرداند و آنها را از موضع مدّعی به موضع منکر و از موضع حمله به موضع دفاع و از موضع فعل به موضع انفعال منتقل کند! این بدون شک چوب انتقام خداست و عبرتی برای همهی ستمگران است، هر چند مسؤولان جمهوری اسلامی ایران کوردلتر از آن به نظر میرسند که از این ماجرا درس بگیرند و به سوی خداوند توبه کنند!
بله، امروز همهی رسانهها و سرسپردگانی که تا دیروز سرگرم تهمت زدن به دیگران و جوسازی علیه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی بودند، مشغول دفاع از حیثیّت بر باد رفتهی نظام و جمع کردن آبروی ریختهی مسؤولان ارشد خود شدهاند و سراسیمه و وحشتزده و بدون اینکه بدانند چه خاکی باید بر سر بریزند، هر یک از اتّهامات وارده را توطئهی دشمن برای تشویش اذهان عمومی و بدنام کردن شخصیتهای دلسوز میشمارند و فراموش کردهاند که حتّی اگر فرضاً همین طور باشد -که البته معلوم نیست همین طور باشد- این کاری است که تا دیروز خودشان نسبت به دیگران انجام میدادند و امروز تاوان همان را پس میدهند!
با عنایت به آنچه گفته شد، به نظر میرسد که مسؤولان و سرسپردگان نظام جمهوری اسلامی ایران باید ایمان نداشتهی خود به عدل الهی را تقویت کنند و نباید از مکافات اعمال قبیح و فاسد خویش غافل باشند و بدانند که خداوند «خیر الماکرین» و «اسرع الحاسبین» است و مکر ستمکاران را خیلی زود به خودشان باز میگرداند. هم اکنون نیز برای مسؤولان این کشور و سرسپردگان آنها بهتر است که به جای اصرار بر اعمال زشت خویش و ادامه دادن به فعّالیت و تبلیغ بر ضدّ علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و نهضت زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام، به سوی خداوند توبه کنند و به اصلاح و جبران روی آورند، تا شاید خداوند به حال آنها رحمی کند و آبرویشان را بیش از این نریزد و برای خلاصیشان از این تنگنا و مخمصه راهی بگشاید! در غیر این صورت، باید خود را برای رسواییهای بزرگتر و اتّهامات سترگتری آماده کنند؛ چراکه قطعاً انتقام خداوند از آنها شدید خواهد بود؛ با توجّه به اینکه تنها خودشان میدانند چه مفاسد، رذائل و جرائم دیگری در پشت پرده مرتکب شدهاند که هنوز افشا نشده و خداوند از همهی آنها آگاه است! ﴿ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْـآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱]؛ «این برای آنها یک رسوایی در دنیاست و در آخرت برایشان عذابی عظیم است»!